تو دست در دست دیگری ....

من در حال نوازشِ دلی که سخت گرفته است از تو ....

مدام بر او تکرار می کنم که نترس عزیز دل...
...
آن دستها به  هیچکس وفا ندارند....

 ” سـرد اسـت و مـن تـنهایـم “

چـه جمـلـه ای !

پــــُر از کـلیـشه ...

پـــُـر از تـهـوع ...

جـای ِ گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی :

” ســرد اسـت  “...

...

حـس نـمی کنـی ...

کـه مـن بـرای ِ نـوشتـن ِ همیـن دو کلمـه

چـه سرمایـی را گـذرانـدم ...

نظرات شما عزیزان:

داش آکل

ساعت1:04---15 تير 1390

- [ایمیل]

متنت حس امشب منو داره.خوشم اومد.انقد دوست دارم الان یکی بود میگرفتم بغلم باهاش حرف میزدم.ولی نیست.

سخته.ولی میشه با این سختی زندگی رو ساخت.یه زندگی ای که سختیا باعث دلگرمی آدم بشن

درکت میکنم باران
پاسخ:میسی عزیز

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: